صحاح ستة و يا منابع حديث ششگانه كدام هستند؟

اين اصطلاح به کتب پايه ي زير اطلاق مي شود ‏:‏

1- صحيح بخاري 2 – صحيح مسلم 3 – سنن نسائي
4- سنن ابوداود 5 – سنن ترمذي 6 – سنن ابن ماجه‏

1- صحيح بخاري
اين کتاب را مؤلف گرانقدرش، ‏»‏الجامع الصحيح‏»‏ نام نهاده و آن احاديث را از بين ششصد هزار حديث استخراج نموده و رنج بسياري را در اصلاح و تهذيب و حصول اطمينان از صحت آن بر خويش هموار نموده است. تا جاييکه حديثي را در اين کتاب نمي آورد تا آنکه غسل نموده و دو رکعت نماز بجاي مي آورد و استخاره نموده از خداوند طلب خير مي کرد. همچنين سند هيچ حديثي را در آن ذکر نکرده است مگر آنکه به درستي از رسول الله صلي الله عليه و سلم روايت شده باشد واسناد آن ها متصل بوده و رجال آن خصوصيات عدالت و دقت و راستي را داشته باشند.

گردآوري اين کتاب براي وي شانزده سال بطول انجاميد و در پايان نيز آن را به رؤيت امام احمد و يحيي بن معين و علي بن مديني و ديگران نيز رسانيده و همگي آن را پسنديده و به درستي آن گواهي داده اند.

در طي ساليان و قرن ها علما به آن به عنوان کتابي درست و صحيح دانسته اند. حافظ ذهبي مي فرمايد:‏ در دين اسلام آن بزرگ ترين و برترين کتاب پس از کتاب خداوند متعال است.
تعداد احاديث آن مطابق آنچه حافظ ابن حجر رحمه الله نوشته است با احتساب موارد تکراري (‏7397‏) هفت هزار و سيصد و نود و هفت حديث و با حذف موارد تکراري (2602‏( دو هزار و ششصد و دو حديث مي باشد.

* امام بخاري‏:‏
ايشان ابوعبدالله محمد بن اسماعيل بن ابراهيم بن مغيره بن بردزبه جعفي – جد ايشان از فارس بوده است.‏

در ماه شوال سال 194 هـ ق (يکصد و نود و چهار هجري قمري ) در شهر بخارا چشم به جهان گشود. نزد مادرش، و در حاليکه از نعمت پدر محروم بود، سال هاي کودکي را پشت سر نهاد و در سال دويست و ده هجري قمري در طلب کسب احاديث سفر خويش را آغاز نمود و شهر به شهر درجستجوي احاديث پيامبر صلي الله عليه و سلم مي گشت. به مدت شش سال در سرزمين حجاز ماندگار شد و به شام، مصر، جزيره، بصره، کوفه و بغداد سفر نمود. امام بخاري رحمه الله حافظه اي به غايت قوي داشت و کتابي را با يک بار مطالعه کردن به خاطر مي سپرد. فردي زاهد و پارسا و به دور از سلاطين و حاکمان بود. انساني شجاع و سخي بوده و علما هم عصر و پس از ايشان وي را ستوده اند. امام احمد مي گويد‏:‏ تاکنون سرزمين خراسان کسي مانند وي را به خود نديده است. ابن خزيمه گفته است‏:‏ زير گستره ي آسمان کسي داناتر به احاديث رسول الله -صلّى الله عليه و سلّم- و با محفوظاتي بيشتر از محمد بن اسماعيل بخاري‏ وجود ندارد.‏ او شخصي مجتهد در فقه و داراي دقت و ريزبيني شگفت آوري در استنباط حديث بود. گواه اين مدعا شرحال هايي است که در مورد ايشان در کتاب «صحيح» وي ديده مي شود.

امام بخاري رحمه الله در شهر خَرتَنك؛ به فاصله ي دو فرسخ ازشهر سمرقند، و در شب عيد فطر و در سال (256 هـ ) دويست و پنجاه و شش هجري قمري و در سن (سيزده روز مانده به)شصت و سه سالگي وفات کرد و دانش فراواني ر از خود به يادگار گذاشت. (رحمه الله، وجزاه عن المسلمين خيرًا‏.‏)

2- صحيح مسلم
كتاب مشهوري است که توسط مسلم بن حجاج رحمه الله به رشته ي تحرير در آمده و آنچه از پيامبر صلي الله عليه و سلم به صحت روايت شده را در آن گردآورده است. امام نووي مي گويد‏:‏ در آن راهي را بس پراحتياط، دقت، پارسايي و شناخت پيموده است که جز کساني معدود در طي قرن ها بدان راه نمي يابد.

در اين کتاب احاديث همانند در يک جا گردآورده شده و طرق حديث و مفاد آن متناسب با موضوع هر باب بيان شده ولي از آوردن شروح خودداري نموده است؛ ممکن است از بيم ازدياد حجم کتاب يا چيزي ديگر باشد.

اما عده اي از شارحان شروحي را بر آن نگاشته اند و يکي از بهترين شرح هاي موجود بر اين کتاب سترگ شرح امام نووي رحمه الله مي باشد‏.‏

تعداد احاديث آن با احتساب موارد تکراري (‏7275( هفت هزار و دويست و هفتاد و پنج حديث بوده و در صورت حذف موارد تکراري تعداد آن به (‏4000‏( چهار هزار حديث مي رسد. ‏
تمامي علما اتفاق نظر دارند که اين کتاب از لحاظ صحت و دقت در مرتبه ي دوم پس از صحيح بخاري قرار مي گيرد. در مقايسه ي بين اين دو کتاب چنين گفته شده است ‏:‏

کساني در مورد کتاب هاي بخاري و مسلم با هم نزد من اينگونه مي گفتند: کداميک بر ديگري مقدم است؟

گفتم: بخاري در صحت برتري جسته است همانطور که مسلم در ساختار نيکو برتري جسته است.

* مسلم‏:‏
اسم ايشان ابوحسين مسلم بن حجاج بن مسلم قشيري نيشابوري است. در سال (204 هـ ق) دويست و چهار هجري قمري در شهر نيشابور به دنيا آمد. او نيز شهرها را در طلب حديث درنورديد. به حجاز، شام، عراق و مصر مسافرت نمود و زماني که امام بخاري وارد نيشابور شد، به ايشان پيوست و در رکاب ايشان بود و از دانش وي بهره جسته وپا جاي پاي وي نهاد. ‏

بسياري از دانشمندان علم حديث و ساير علوم او را ستوده اند.

ايشان در سال (261 هـ ق) دويست و شصت و يک هجري قمري در نيشابور چشم از جهان فرو بست.

امام مسلم با تأليفات خويش دانشي را به جاي نهاد که خداوند مايان را از وي بهره بسيار دهد. ‏
دو نکته‏:‏

نکته ي نخست ‏:‏
‏»‏الصحيحين‏»‏‏ کامل نيستند:‏ صحيح بخاري و مسلم تمامً احاديثي هستند که درستي روايت آن ها از رسول الله -صلّى الله عليه و سلّم- ثابت شده باشد و در ديگر کتب احاديث صحيح ديگري وجود دارند که در اين دو کتاب نقل نشده اند. امام نووي مي فرمايد‏:‏ امام بخاري و مسلم سعي داشتند دسته اي از احاديث صحيح را گردآورند، همانطور که يک نويسنده مطالب فقهي مي کوشد تا دسته اي از مسائل را جمع آوري نمايد و نه بيان تمام مسائل موجود، لکن با اين حال اگر حديثي را جا انداخته اند يا يکي از آنان آن را با وجود درستي ظاهر اسناد آن حديث بطور کامل نياورده اند و مشابه يا جايگزيني نيز براي آن استخراج ننموده باشند، ظاهراً مي تواند ناشي از آن باشد که در روايت نمودن آن حديث علت و موردي ديده باشند، يا ممکن است اصلاً از روي فراموشي يا بوده و يا ترجيح داده اند براي جلوگيري از اطاله ي کلام آن را بيان ننمايند و يا شايد ديده اند حديث ديگري در کتاب مي تواند جاي آن را پر کند و دلايل ديگري مي تواند داشته باشد. ‏

نکته ي دوم‏:‏
علما اتفاق نظر دارند در اينکه ‏»‏صحيحين بخاري و مسلم‏»‏ راست ترين کتاب هاي نوشته شده در زمينه ي حديث هاي متصل ذکر شده در آن مي باشند. شيخ الإسلام ابن تيميه رحمه الله مي گويد‏:‏ اين دو بر حديثي متفق نمي شوند مگر آنکه آن حديث بي ترديد حديث صحيحي باشد. همچنين گفته است: بيشتر اقوال آن ها را اهل حديث بطور قطع و يقين مي دانند که گفته ي پيامبر -صلّى الله عليه و سلّم- مي باشند.

با اين وجود برخي از حافظان حديث در مورد اينکه برخي احاديثي که از درجه و رتبه اي که آن دو بدان التزام داشته اند پايين تر و کم تر هستند بر گردآورندگان کتاب هاي «صحيحين» خرده گرفته اند. شمار اين احاديث جمعاً به دويست و ده حديث مي رسد که سي و دو حديث در صحيحين مشترک بوده و تنها در صحيح بخاري تعداد هفتاد و هشت حديث و در صحيح مسلم يکصد حديث از اين نوع وجود دارند.

شيخ الإسلام ابن تيميه مي گويد‏:‏ در مورد بيش تر احاديثي که بر امام بخاري ايراد گرفته اند، در آنچه وي صحيح دانسته باشد سخن وي بر کساني که با وي منازعه نمايند ترجيح داده مي شود بر خلاف مسلم که حق با کسي است که در برابر وي دليلي بياورد. در اين جا به عنوان نمونه احاديث زير را ذکر مي نمايد:‏ )‏خلق الله التربة يوم السبت‏ ( يعني: « خاک را در روز دوشنبه آفريده..»، و حديث: ‏)صلاة الكسوف بثلاث ركوعات وأربع‏( يعني: «نماز کسوف با سه و چهار رکوع خوانده مي شود.»‏

در اين جا انتقادهاي وارده را با دو جواب مختصر و مفصل پاسخ مي دهم:‏

1- پاسخ مختصر:‏ ابن حجر عسقلاني در مقدمه ي ‏»‏فتح الباري‏»‏ چنين مي نويسد‏:‏ در برتري داشتن بخاري و بعد از وي مسلم بر ائمه ي هم عصرشان و نيز ائمه ي پس از ايشان در اين علم و فن و در شناخت صحيح و عيب دارشکي نيست. سپس چنين مي گويد: به فرض پذيرفتن قول کساني که بر ايشان خرده مي گيرند، اين کلام با صحيح دانستن آن دو(صحيحين) معارضت خواهد داشت و در اينصورت اعتراض بطور کامل از حيث اعتبار مي افتد.

2- پاسخ مفصل‏ و کامل تر:‏ ابن حجر در مقدمه اي که بر کتاب ‏»‏صحيح البخاري‏»‏ نگاشته است، جواب مفصلي را براي هر كدام از احاديث بيان نموده است. همچنين رشيد عطار كتابي را در پاسخ به کساني که به صحيح مسلم انتقاد دارند بصورت حديث به حديث تأليف کرده است. در عين حال العراقي در ‏»‏شرح ألفيته‏»‏ در مورد مصطلحات نوشته است‏ که او کتابي را بطور مخصوص در مورد احاديثي از ‏»‏صحيحين‏»‏ که ضعيف دانسته شده اند و جواب ايرادات مذکور نوشته است و هر کس بخواهد اطلاعات بيشتري کسب نمايد مي تواند به آن مراجعه نمايد و در آن فوايد و مسائل مهم ديگريي نيز خواهد يافت.

3- سنن نسائي
نسائي رحمه الله كتاب ‏»‏السنن الكبرى‏»‏ را تأليف کرده و صحيح، و معلول را در آن جاي داده و سپس آن را در کتابي با نام ‏»‏السنن الصغرى‏»‏ خلاصه نموده و آن را ‏»‏المجتبى‏»‏ نام نهاده است که در اين کتاب هرآنچه از احاديث را که به نظر وي صحيح مي آمده را گردآورده و روايت نسائي از احاديث در اين کتاب جمع گشته است.

در کتاب ‏»‏المجتبى‏»‏ کم ترين تعداد احاديث ضعيف و رجال عيب دار در ميان ديگر کتاب هاي حديث وجود دارد و در رتبه ي بعد از صحيحين قرار دارد. اين کتاب به دليل شدت دقت و تحقيق مولفش در مورد رجال آن از لحاظ رجال بر «‏سنن ابوداود و ترمذي‏»‏ برتري دارد. حافظ ابن حجر رحمه الله مي گويد‏:‏ چه بسيار رجالي که ابوداود و ترمذي حديث از وي نقل نموده ولي نسائي از نقل حديث از آنان خودداري کرده و حتي از نقل احاديث از عده اي در ‏»‏الصحيحين‏»‏ نيز اجتناب ورزيده است.‏

به طور کلي مي توان گفت که شرط نسائي در ‏»‏المجتبى‏»‏ بعد از «‏الصحيحين‏»‏ قوي ترين شروط به حساب مي آيد‏.‏

* نسائي‏:‏
نام او ابوعبدالرحمن احمد بن شعيب بن علي نسائي مي باشد. به اين دليل به وي لقب نسوي داده شده که بيان کننده ي نسبت وي به نسا شهري معروف در خراسان‏ است.‏

در سال 215 در شهر نسا ديده به جهان گشود. در طلب حديث به سير و سفر پرداخت و از علماي اهل حجاز، خراسان، شام و جزيره و غيره استماع حديث نمود. مدتي طولاني در مصر اقامت گزيد. نوشته هايش در آن ديار گسترش يافت و آنگاه به سوي دمشق رهسپار گرديد و در آن جا رنج بسيار ديد. ايشان در سال 303،در رمله در فلسطين و در سن هشتاد و هشت سالگي دار فاني را وداع گفت. ‏

از ايشان آثار بسيار درباره ي حديث و علل برجاي مانده. خدايش بيامرزاد و مسلمانان از آثار و خدماتش بهره مند گردند.‏

4- سنن ابوداود
كتابي است که بالغ بر (4800 ) چهار هزار و هشتصد حديث در آن گردآمده و مولفش اين تعداد را از بين پانصد هزار حديث گلچين نموده و در آن به احاديث احکام اکتفا کرده و مي گويد:‏ در اين کتاب حديث صحيح و مشابه و مقارن آن را نيز بيان کرده ام و در اين کتاب من از دلايل و بينه ي بسيار سست و رجال خبري نيست و هر آنچه در آن آورده ام مناسب و صالح است و بعضي از بعضي ديگر صحيح تر مي باشند و احاديثي که در کتاب «‏السنن‏»‏ جمع کرده ام بيش ترشان در زمره ي مشاهير‏ هستند.‏‏

امام سيوطي مي فرمايد‏:‏ممکن است هدف وي از اصطلاح صالح:‏ صالح در اعتبار آن و بدون احتجاج و اقامه ي دليل باشد که آن وقت شامل ضعيف نيز مي شود، لكن ابن كثير بيان مي کند که از وي رواىت مي شود که گفته است‏:‏ هر يک که وي درباره اش سکوت کرده و چيزي نگفته باشد، (حديث) حسن به حساب مي آيد و چنانچه اين درست باشد، بنابراين مشکلي نيست، يعني‏:‏مشکلي در اين نظريه وجود ندارد که منظور از صالح‏:‏ صالح براي احتجاج و دليل آوردن باشد. ابن صلاح گويد‏:‏برا ين اساس آنچه در اين کتاب به طور مطلق بيان شده باشد و در يکي از ‏»‏صحيحين‏»‏ نيز نباشد و نصي نيز دال بر صحت آن در دست نباشد، آن را به عنوان حديث حسن نزد ابوداود مي شناسيم. ابن منده مي گويد‏:‏ ابوداود اسناد ضعيف را نيز در صورت عدم وجود مانند آن در باب آن استخراج مي نمود، براي اينکه نزد وي آن حديث به هرحال از رأي و نظر اشخاص ديگر محکم تر بود.

براي اين کتاب ‏»‏سنن ابوداود‏»‏ميان فقها شهرت يافت که احاديث احکام در آن گردآمده است و مولف آن تعريف مي کند که آن را بر امام احمد بن حنبل عرضه نمود و ايشان آن را پسنديده و نيکو دانست و ابن قيم نيز در مقدمه ي کتاب ‏»‏تهذيب‏»‏‏ خويش آن را بسيار ستوده است.

* ابوداود‏:‏
نام وي سليمان بن اشعث بن اسحاق ازدي سجستاني بود. در شهر سجستان و در سال 202هــ ق به دنيا آمد. ايشان در جستجوي حديث و کتب به عراق و شام و مصر و خراسان سفر نموده و از احمد بن حنبل و ديگر اساتيد بخاري و مسلم کسب علم نمود.

علما وي را ستوده و به وي را توان حفظ بسيار بالا و فهم و درک روشن و ورع و پارسايي وصف مي کردند.

در سال 275هــ در شهر بصره و در سن هفتاد و سه سالگي ديده از جهان فروبست.
و دانش فراواني را در کتاب هايش از خود به يادگار گذاشت. (رحمه الله، وجزاه عن المسلمين خيرًا‏.‏)

5- سنن ترمذي
اين كتاب به اسم ‏»‏جامع الترمذي‏»‏ نيز شهرت يافته است. ترمذي رحمه الله آن را در مورد ابواب فقه تأليف نمود و در آن احاديث صحيح و حسن و ضعيف را با مشخص نمودن رتبه ي هر حديث در جاي خود و بيان وجه و دلايل ضعف آن احاديث جاي داده است. همچنين سعي کرده است تا توضيحاتي را در مورد آن ها از اهل علم و صحابه و ديگران آورده و در آخر پايان کتابي را در مورد ‏»‏العلل‏»‏ جدا نموده که به بيان موارد بسيار مهمي مي پردازد.

نوشته است‏:‏ تمام احاديثي که در اين کتاب گردآمده است بدان عمل مي شود و برخي علما به عمل به اين کتاب به جز اين دو حديث پي گرفته اند ‏:‏ حديث ابن عباس ‏(‏أن النبي -صلّى الله عليه وسلّم- جمع بين الظهر والعصر بالمدينة والمغرب والعشاء من غير خوف ولا سفر‏)‏ يعني: «همانا پيامبر صلّى الله عليه و سلّم- نمازهاي ظهر و عصر، همنين مغرب را با عشاء در مدينه بصورت جمع مي خواند، درحاليکه ترس و سفري در کار نبود.»‏ و حديث‏:‏ ‏(‏إذا شرب فاجلدوه، فإن عاد في الرابعة فاقتلوه‏) يعني: «اگر مي بنوشد، تازيانه اش بزنيد و چنانچه به سوي آن برگش وي را بکشيد.»‏‏

در اين كتاب فوائد و نکات مهم فقهي و حديثي وجود دارد که در کتاب ديگري يافت نمي شود و مورد پسند علماي حجاز و عراق و خراسان وقتي مولف کتاب آن را به ايشان عرضه نمود، واقع شد.

همچنين ابن رجب‏ معتقد است که:‏ مي دانم که ترمذي در كتابش صحيح و حسن و غريب‏ را نقل کرده است.‏ مي دانم که برخي از احاديث غريبي که وي در کتابش گردآورده است منکر و ناپذيرفتني اند بويژه در بحث فضائل. لکن اغلب آن ها را خود مشخص مي نمايد. نديده ام که از کسي که متهم به دروغگويي باشد حديثي را نقل کرده باشد، گرچه از اشخاص بدحافظه و کساني که احاديثشان سست و ضعف مي باشد حديث آورده ولي اغلب مسأله را خودش بيان نموده و در مورد آن سکوت نکرده است.

* ترمذي‏:‏
نام وي ابوعيسى محمد بن عيسى بن سوره سلمي ترمذي است و در «ترمذ» که شهري در حاشيه ي رود جيحون مي باشد و در سال 209هـ به دنيا آمده است. او نيز سرزمين ها را گشته و از اهل حجاز و عراق و خراسان حديث استماع نموده است‏.‏

د ر مورد امامت و قدر و اهميت وي همگي اتفاق نظر داشته اند، تا جاييکه امام بخاري به او اعتماد داشته و از وي حديث مي گرفت، درحاليکه امام بخاري يکي از اساتيد وي بود.
امام ترمذ در سال 279هـ ق در سن هفتاد سالگي دار فاني را وداع گفت. کتاب هايي بسيار مفيد و سودمندي را در مورد علل و ديگر مسائل به رشته ي تحرير درآورده بود. ( رحمه الله، وجزاه الله عن المسلمين خيرًا‏(.‏

6- سنن ابن ماجه
كتابي است که مولفش آن را در بخش هاي آن حدود (4341) چهار هزار و سيصد و چهل و يک حديث را دسته بندي نموده است. نزد بيش تر متأخرين به عنوان ششمين کتاب اصول حديث(از امهات ست) شناخته مي شود. تنها از کتاب هاي ‏»‏السنن‏»‏‏ ، ‏»‏سنن نسائي و ابوداود و ترمذي‏»‏ در رتبه ي پايين تري قرار دارد. معروف است که احاديثي که تنها در آن آورده شده باشد غالباً احاديث ضعيفي مي باشند و تا جاييکه حافظ ابن حجر مي گويد‏:‏ «کار وي در اين زمينه بطور کلي از روي تحليل و استقرائي نبوده و در کل احاديث منکر بسياري در آن يافت مي شود. والله المستعان‏».‏ و همچنين ذهبي مي گويد‏:‏» در آن احاديث منکر و تعداد اندکي نيز از احاديث موضوع وجود دارد. همچنين سيوطي بيان مي دارد‏:‏ تنها او به نقل از افراد متهم به دروغگويي و دزدي حديث دست زده و برخي از احاديث مذکور جز بواسطه ي آن اشخاص شناسايي نشده اند.‏»
بيش تر احاديث اين کتاب در ميان کتاب هاي ششگانه يا عده اي از آن ها مشترک مي باشد و تعداد احاديث مختص اين کتاب به (1339‏) يک هزار و سيصد و سي و نه حديث مي رسد(طبق تحقيق استاد محمد فؤاد عبدالباقي رحمه الله) ‏

* ابن ماجه‏:‏
نام ايشان ابوعبدالله محمد بن يزيد بن عبدالله بن ماجه ‏(به هاء ساکن و بخي نيز آن را تاء مي خوانند) جد ايشان «ربعي» بوده است. ايشان در قزوين (عراق عجم آن زمان) و در سال 209هـ ق تولد يافته است. در طلب حديث به ري، بصره، كوفه، بغداد، شام، مصر و حجاز مسافرت نموده و از بسياري از اهالي آن مناطق حديث برگرفته است. ‏

در سال 273هـ ق در سن شصت و چهار سالگي وفات نمودند.

تأليفات سودمند بسياري از وي به جاي مانده است. (رحمه الله، وجزاه عن المسلمين خيرًا)‏

مسند امام أحمد
محدثان کتاب هاي مسانيد را در رتبه ي سوم پس از کتاب هاي ‏»‏صحيحين‏»‏ و ‏»‏سنن‏»‏‏ قرار داده اند.‏

يکي از گرانقدرترين و سودمندترين کتاب هاي مسند، همان ‏ ‏»‏مسند امام احمد‏»‏ مي باشد، محدثان پيشين و کنوني گواهي داده اند که اين کتاب جامع ترين و گسترده ترين کتاب حديث و سنت مي باشد که فرد مسلمان براي مسائل دين و دنيايش نياز دارد. ابن كثير مي گويد‏:‏ «هيچ کتاب مسندي به پاي ‏»‏مسند احمد‏»‏ در کثرت مطالب و نيکويي نگارش و اسلوب نمي رسد.» حنبل مي گويد ‏:‏ » پدرم من، صالح و عبدالله را يک جا جمع نمود و مسند را بر ما خواند و کسي کسي جز ما آن را نمي شنيد.» همچنين مي گويد‏:‏ «اين كتابي است که آن را از ميان هفتصد و پنجاه هزار حديث گردآورده ام و هرگاه مسلمانان در مورد حديثي از رسول الله -صلّى الله عليه وسلّم- دچار اختلاف شوند به آن مراجعه نمايند، چنانچه آن را در آن جا يافتند خوب است، درغير اينصورت دليل و حجتي به حساب نمي آيد.» اما ذهبي‏ مي گويد:‏ «اين گفته ي ايشان بطور عام و کلي مي باشد، وگرنه ما احاديث قوي را در ‏»‏صحيحين‏»‏ و «‏سنن‏»‏ داريم و ديگر بخش ها داريم که در مسند يافت نمي شوند. ‏

فرزند امام احمد، عبدالله، اضافاتي را به ان افزوده است که جزو روايات پدرش نبوده اند و به زوائد عبدالله شهرت دارند. همچنين ابوبكر قطيع،ي که از عبدالله و او از پدرش روايت کرده است، خود اضافاتي را بدان افزوده است که جزو نوشته هاي عبدالله و پدرش نيستند. ‏
تعداد احاديث مسند با احتساب موارد تکراري به حدود(‏40000‏) چهل هزار حديث و بدون احتساب موارد تکراري به (30000) سي هزار حديث مي رسد.

نظر علما در مورد احاديث مسند
علما درباره ي احاديث مسند قائل به سه نظر مي باشند ‏:‏

نخست – آنکه تمام احاديث موجود در آن حجت و قابل استناد مي باشند‏
.‏
دوم – آنکه در آن احاديث صحيح، ضعيف، و حتي موضوع وجود دارد. ابن جوزي در کتاب ‏»‏الموضوعات‏»‏ بيست و نه حديث(موضوع)از آن را ذکر کرده و العراقي نه حديث ديگر را به آن تعداد افزوده و در يک جزء گردآورده است. ‏

سوم – اينکه در آن احاديث صحيح و ضعيفي وجود دارند که نزديک ه حديث حسن مي باشند و حديث موضوعي در آن وجود ندارد. شيخ الاسلام ابن تيميه و ذهبي و حافظ ابن حجر و سيوطي اين نظر را دارند و شيخ الاسلام ابن تيميه مي گويد‏:‏ شرط احمد در ‏»‏المسند‏»‏ قوي تر از شرط ابوداود در‏»‏سنن‏»‏ وي مي باشد. چرا که ابوداود از رجالي روايت نموده که در ‏»‏المسند‏»‏ پرهيز شده است و امام احمد شرط نموده که در ‏»‏المسند‏»‏ از اشخاصي که نزد وي به دروغگويي باشند. سپس پسرش عبدالله و آنگاه ابو بكر قطيعي زياداتي را بدان افزوده و به آن پيوست شده و در آن بين احاديث موضوع زيادي مي يابيم که آنکس که دانش کافي ندارد گمان مي کند آن ها هم روايات احمد بن حنبل در مسند اصلي مي باشند.

با آنچه شيخ الاسلام رحمه الله بيان نمود، مشخص مي شود که مي توان بين سه نظريه ي گوناگون فوق يک اتفاق نظري را ايجاد نمود. کساني که مي گويند در آن حديث صحيح و ضعيف وجود دارد، با اين گفته که تمام احاديث قابل استناد و حجت باشند منافاتي ندارد؛ چرا که درصورتي که حديث ضعيف حسن نزد ديگري دانسته شود برايش قابل استناد خواهد بود. کساني که قائل به اين هستند که در آن حديث موضوع وجوددارد، هدف ايشان همان زيادات عبدالله و ابوبكر قطيعي‏ مي باشد.‏

حافظ ابن حجر كتابي را پديد آًورده که آن را ‏»‏القول المسدد في الذب عن المسند‏»‏ نام نهاده است و در آن احاديثي را که العراقي به عنوان حديث موضوع حکم داده است را آورده و پانزده حديثي را که ابن جوزي بيان کرده را نيز بدان افزوده و سپس حديث به حديث به آن ها پاسخ گفته است و سيوطي نيز بدنبالش آن هايي را که وي از قلم انداخته را در مورد گفته هاي ابن جوزي بيان نموده که چهارده حديث را در يک بخش نوشته و آن را «‏الذيل الممهد» نام نهاده است و علماي زيادي در مورد اين مسند بصورت مخصر، شرح، تفسير و دسته بندي تأليفاتي را نوشته اند که بهترين آن ها کتاب «الفتح الرباني لترتيب مسند الإمام أحمد بن حنبل الشيباني‏»‏ است که آن را احمد بن عبدالرحمن بنا، مشهور به ساعاتي، نوشته و آن را به هفت بخش تقسيم نموده است، بخش نخست:‏ بخش توحيد و اصول دين و آخر بخش آن‏:‏ بخش قيامت و احوال آخرة مي باشد. اين کتاب را در باب هايي به خوبي دسته بندي نموده و آن را با نوشتن شرحي بر آن به پايان رسانيده است که نام آن را «‏بلوغ الأماني من أسرار الفتح الرباني‏»‏، گذاشته است که اسمي بامسمايي است چون از دو جنبه ي حديثي و فقهي واقعاً سودمند مي باشد. والحمد لله رب العالمين‏.‏

* احمد بن حنبل‏:‏
نام وي امام ابوعبدالله احمد بن محمد بن حنبل شيباني مروزي و سپس بغدادي است.‏

در سال 164هـ ق در شهر مرو به دنيا آمد و درحاليکه کودکي شيرخواره بود به بغداد انتقال يافت. برخي نيز مي گويند:‏ در بغداد متولد شده است. امام احمد در کودکي از نعمت پدر بي بهره بوده و شهرها و جاده هاي بسياري را در طلب حديث پيموده است. از اساتيد زمان خويش در حجاز، عراق، شام و يمن استماع حديث نمود و توجه بسياري به سنت و فقه داشت تا آنکه به يکي از اشاتيد اهل حديث و امام و فقيه آن تبديل گشت.

علماي هم عصر وي و علماي پس از او نيز او را ستوده اند، امام شافعي مي فرمايد‏:‏ از عراق بيرون آمدم و کسي را بهتر، داناتر، پارساتر و خداترس تر از احمد بن حنبل نيافتم. اسحاق بن راهويه مي گويد‏:‏ احمد حجت بين خداوند و بندگانش بر روي زمين است. ابن مديني نيز مي گويد‏:‏ خداوند اين دين را بواسطه ي ابوبكر صديق -رضي الله عنه- در روز «رده» ياري رساند و بواسطه ي احمد بن حنبل رحمه الله در روزگار رنج و دشواري آن را کمک نمود. ذهبي مي گويد‏:‏ امامت در فقه، حديث، اخلاص و پارسايي بدو پايان پذيرد. همگي علما بر اينکه وي امامي قابل استناد و حجت بوده اند اتفاق نظر دارند.

ايشان در سال 241هـ در شهر بغداد و در سن هفتاد و هفت سالگي دار فاني را وداع گفت. ‏
ايشان نيز از پي خود علم و دانش بسيار و راه و منهجي محکم را براي امت اسلام به يادگار گذاشتند. (رحمه الله، وجزاه عن المسلمين خيرًا‏)

ترجمه: مسعود
مصدر: سايت نوار اسلام

بیان دیدگاه